سفر به برسه
دختركم آمده ايم شمال، روستاي برسه. اينجا سرد است و هر چند ساعت يكبار ابرهاي سفيد محدوده ديدمان را كه در حالت عادي تا كوه هاي پوشيده از جنگل اطرافمان است، به ٢-٣ متر محدود مي كند.
رفتيم پياده روي و با هم گل جمع كرديم. مي گفتي I want a flower collection! تمام مسير پياده روي مان و بعد در خانه گل ها را دستت گرفته بودي و بعد من لاي كتاب چند تايي را خشك كردم تا برايت آلبومي درست كنم.
شيرينم، تلاشم اين است كه تجربه هاي قشنگي داشته باشي و خاطرات به ياد ماندني.
با ماماني هر جا كه مي خواهي ميروي و به هر جاندار و گياهي كه فكر كني دست ميزني. پرنسس زيبا دوستت دارم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی